English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6541 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
extended industry standard architecture U معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Industry Standard Architecture U استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
CD ROM Extended Architecture U فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند
extended U تمدید شده
extended U مبسوط
extended U تمدید یافته
extended U code decimalinterchange coded binary کدمبادله اعشاری کد شده بصورت دودوئی توسعه یافته
extended U مطول
to be ones extended U خودرازیادخسته کردن زیادخسته شدن
its was extended U مدت اعتبارانرا دراز کردند
extended defense U دفاع گسترده
extended character U دکمهبازکنندهصفحه
extended claw U پنجهبازشو
extended addressing U ادرس دهی گسترده
extended defense U پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
extended family U خانواده گسترده
extended memory U حافظه توسعه یافته
extended memory U حافظه تمدیدی
extended precision U دقت توسعه یافته
extended family system U نظام فامیلی گسترده
extended pole piece U قطبک دراز شده
extended character set U مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
industry U کوشایی
industry U مجاهدت
industry U صناعت
industry U صنعت
industry U پیشه و هنر ابتکار
architecture U معماری
architecture U طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
architecture U فاهر و اتصالات سخت افزار داخلی کامپیوتر و ارتباطات منط قی بین CPU
architecture U ساختار
architecture U حافظه و وسایل ورودی / خروجی
architecture U سبک معماری مهرازی
architecture U هنر معماری
electric industry U صنعت برق
agro industry U کشت و صنعت
computer industry U صنعت کامپیوتر
competitive industry U صنعت رقابتی
ceramics industry U صنعت سرامیک
automotive industry U صنعت اتومبیل
contracting industry U صنعت ساختمان
declining industry U صنعت رو به زوال
agro industry U کشت و ساخت
declining industry U صنعت درحال تنزل
domestic industry U صنعت داخلی
expanding industry U صنعت در حال گسترش
export industry U صنعت صادراتی
transport industry U تجارت حمل و نقل
textile industry U صنعت نساجی
textile industry U صنعت بافندگی
weak industry U صنعت ضعیف
weak industry U صنعت کساد
cottage industry U کارگاه خانگی
cottage industry U صنعت روستایی
cottage industry U فرآورد خانگی
petrochemical industry U صنعتشیمیاییفرآوردههاینفتی
light industry U صنعتساختاشیاءبااندازهکوچک
Want is the mother of industry. <proverb> U خواستن ,مادر صنعت و سازندگى است .
transport industry U صنعت حمل و نقل
sick industry U صنعت عقب مانده
sick industry U صنعت بیمار
nationalized industry U صنعت ملی شده
extractive industry U صنعت استخراجی
family industry U صنعت خانوادگی
infant industry U صنعت نوزاد
iron industry U صنعت اهن
location of industry U تعیین مکان صنعت
location of industry U تعیین محل استقرار صنعت
manufacturing industry U صنعت کارخانهای
ministry of industry U وزارت پیشه و هنر
oil industry U صنعت نفت
plastic industry U صنعت پلاستیک
service industry U صنعت خدمات
motorcar industry U صنعت اتومبیل
heavy industry U صنایع سنگین
monumental architecture U معماری با عظمت
network architecture U معماری شبکه
ecological architecture U معماری بوم شناختی
Egyptian architecture U معماری مصری
environment architecture U معماری محوطه
open architecture U معماری باز
egyptian architecture U معماری مصری
electrographic architecture U [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
Cretan architecture U معماری کرتی
Elizabethan architecture U معماری دوره ملکه الیزابت [انگلستان]
Ersatz architecture U [معماری الکتریکی با نقش هایی در مرکز]
Ethiopian architecture U معماری حبشی [معبدهایی که از سنگ ساخته می شد]
interior architecture U معماری داخلی
action architecture U [معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
Analogical architecture U [معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
Babylonian architecture U معماری بابلی
carboard architecture U [مدل طراحی با سطحی صاف]
Community architecture U [جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
Conceptual architecture U معماری ادراکی
contextual architecture U معماری بافت گرایی
Coptic architecture U معماری مسیحیان مصر
Aztec architecture U معماری آزتکی [مربوط به ساکنان جزیره تکسکوکو]
Dravidian architecture U [معماری مرسوم در قسمت شبه قاره هند]
earth architecture U معماری خشتی
Assyrian architecture U معماری آشوری
landscape architecture U معماری ارایش زمین
landscape architecture U معماری طبیعت
Estruscan architecture U معماری اتروسکی
display architecture U معماری نمایشی
achaemenid architecture U معماری هخامنشی
buddhist architecture U سبک معماری بودائی
Green architecture U [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
Hard architecture U [ساختمان محکم، غیر شخصی و بدون پنجره که معمولا زندان ها و بیمارستان های روانی به این سبک ساخته می شده است.]
Industrial Architecture U معماری خانه های صنعتی
interion architecture U معماری داخلی
baroque architecture U سبک معماری باروک
Islamic architecture U معماری اسلامی
Jacobean architecture U سبک جاکوبی
environment architecture U معماری محیط
architecture proper U معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
Jesuit architecture U معماری مجزایی
Kinetic architecture U معماری جنبشی
landscape architecture U معماری محوطه سازی
style of architecture U سبک معماری
byzantine architecture U سبک معماری بیزانسی
Green architecture U معماری سبز
Experimental architecture U معماری تجربی
computer architecture U معماری کامپیوتر
Fantastic architecture U معماری غیر عادی
figurative architecture U معماری مشجر
defensive architecture U معماری نظامی
chinese architecture U معماری چینی
Georgian architecture U معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
Greek architecture U معماری یونانی
decreasing cost industry U هزینه نزولی صنعتی
constant cost industry U صنعت هزینههای ثابت
structrual engineering industry U صنعت سازه
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
increasing cost industry U صنایع با هزینههای افزایشی
structrual engineering industry U صنعت ساختمان فولادی صنعت سوله
small scale industry U صنعت به مقیاس کوچک
labour intensive industry U صنعت کاربر
non ferrous metal industry U صنعت فلزات غیراهنی
motor vehicle industry U صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
metal working industry U صنعت فلزکاری
to protect home industry U صنایع درونی را حفظ وتشویق کردن
machine building industry U صنعت ماشین سازی
Irans industry is progressing. U صنعت ایران درحال ترقی است
labour intensive industry U صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
systems network architecture U روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
systems application architecture U معماری کاربردی سیستم ها
Micro Channel Architecture U تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
Micro Channel Architecture U - بیتی است که وسایل کنترل باس را پشتیانی میکند
onion skin architecture U طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
Early Christian architecture U سبک معماری دوران مسیحیت
anglo-saxon architecture U [معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
late-Modern architecture U [معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
systems network architecture U معماری شبکه سیستم ها
earth-work architecture U معماری خشتی
poor prospects for the steel industry U دورنمای ضعیف برای صنعت پولاد
iron and steel working industry U صنعت اهن و فولاد
long run industry supply curve U منحنی عرضه صنعت در بلندمدت
The tourist industry is recovering to pre-crisis levels. U صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد.
standard U متعارفی
standard U متعارف
standard U اولین مگا بایت حافظه در PC.
standard A U استانداردA
standard U استاندارد
standard U نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard U واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard U حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standard U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard U معیار
standard U استاندارد همگون
standard U نمونه قبول شده معین
standard U مقرر قانونی
standard U طبیعی یا معمولی
standard U تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard U قالب
standard U الگو
standard U متداول
standard U مرسوم
standard U نشان پرچم
standard U قانونی
standard U استانده
standard U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard U قسمت ساکن دستگاه
standard U نورم مقیاس
standard U عیار قانونی استاندارد مقرر
standard U یکسان معیار
standard U همگون یکنواخت یکجور
standard U نمونه قانونی
standard U همشکل
standard U همسان
standard U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard U متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
standard U کالای جانشین رزمی
standard U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard U خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standard U سنجه
standard U معمولی
standard ohm U اهم استاندارد
standard pascal U پاسکال استاندارد
standard penetration U ازمایش نفوذی استاندارد
standard rudder U 51 درجه سکان
Recent search history Forum search
1ضايعات توليد تن ماهي
1Finally, standard notation is used throughout, with clarifications provided as needed.
1روشنی خیره کننده صنعت
1بازشناسی خصوصیات فضای معماری مدرس‌ها و حجره‌ها درمسجدـمدرسه‌های شاخص دوره‌ی قاجار در تهران
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com